وقتی که به خانه خدا نگاه می کنی بی اختیار دنبال در ورودی ان میگردی .دری زیبا طلایی و قفلی بزرگ که دو درب انرا قفل کرده است خانه خدا یا کعبه در قلب مکه در حصاری از کوه زیبایی خاصی پیدا کرده است .جالب انکه حجاج بعد طواف دورخانه خدا و لمس کردن حجرالاسود بسوی درب خانه خدا میروند و مشتاقانه دست به دیواره و درب ودرب ان میزنند در اینجا شیعه و سنی سفید و سیاه معنی ندارد.پارچه ای سیاه رنگ با نوشته هایی از کلام الله زیبایی دوچندانی به این خانه سنگی داده است
چه حس قشنگی داشت هنگامی که لباس احرام به تن کردم.لباس احرامی که پدرم بارها که به حج رفته بود به تن کرده بود و حالا به من داد که با لباس احرام ایشان به حج بروم.هرجا که میرفتم به یاد پدر میافتادم چقدر سخت است دویدن در صفا و مروه و چه قدر شیرین است هفت دور به گرد خانه خدا گشتن .به اهالی مکه حسادت میکردم اما هرگز چهره مردم مکه بیادم نیست جز کبوتر هایی که در میادین شهر بودند و .....
حال و هوای جالبی داشت انروزهاخیلی مشتاق بودم که خانه خدا شهرمکه و محل پیدایش اسلام را از نزدیک ببینم به فرودگاه دشت ناز ساری رفتیم سوار هواپیما شدم منظره قشنگی را میدیدم و با دوربین عکاسی مناظر زیبایی را ثبت کردم واردمدینه شهر پیامبر و قبرستان بقیع برام جالب بود از فرودگاه مدینه به سمت هتل میرفتم که در مسیر قبرستان بقیع رادیدم قبر پیامبر اسلام معلوم بود ده روزی در مدینه ماندیم حتی به غار حرا هم رفتیم احرام پوشیدیم و به مکه امدیم خیلی در لباس احرام اذیت شدم احساس میکردم لخت هستم در مسیر از سرما لرزیدم تا به مکه رسیدم خانه خدا را دیدم در ذهنم خانه خدا خیلی بزرگ بود اما وقتی به دیوارهاوپرده هایش دست زدم و عکس هایی که گرفتم برایم تصور بزرگی خانه خدا از بین رفته بود خانه خدا .خانه خدا محل تولد مولا علی .خانه خدا گرفتن حاجت ها.خانه خدایعنی اخرین و اولین نقطه دسترسی به خدا.خانه خدا و سعی صفا و مروه .خانه خدا و مسجد جن.وخانه خدا و اسمان خراش هایی که از بین کوهها به سوی اسمان میرفتن
شب های زیبایی بود وقتی فوتبال ایران همراه با مربی خارجی اش کارلوس کی روش به بازی های حام جهانی روسیه راه یافت و جالب تر انکه با بزرگان فوتبال جهان اسپانیا وپرتغال مراکش.شبهایی که با این تیم ها بازی میکرد چه دربازی برد داشت چه باخت و چه مساوی کرد برای مردم ماشادی اور بود شهر در اختیار جوانان پرشور بود که برایشان برد و باخت مهم نبود فقط به دنبال بهانه ای بودند که شادی کنند.عکس بالا میدان باغ فردوس بابل هست که محل تجمع جوانان شهر هست.حضور برادرم مهدی حاجی اقاتبار در این عکس گویای این حقیقت است برد و باخت در بازی فوتبال جام جهانی روسیه برای هیچ کدام ما مهم نیست....
کاردیکلا روستایی زیبا در بندپی غربی.کاردیکلا شرقی با دشتهای زیبا که شالی زارهایش بهار و تابستان بینج کر را در سرما و گرما در خودش جا میده .کاردیکلا شرقی زادگاه حاجی مسلم حاجی آقا تبار پدر مهربانم میباشد که کوه و جنگل و رودخانه اش شهادت میدهد به کارکرداو و چه روزها که با تن خسته زیر درخت کوشه شالی زار استراحت کرده و چه روزها که با بار زغال نیمه شب از دشت و خار و رودخانه به بابل بارفروش میامد و زغال را میفروخت و مایحتاج خانه را میخرید.کاردیکلا شرقی مدفن پدر بزرگ محمد حسن حاجی آقا تبار پدر بزرگ و مادر بزرگم.کاردیکلا شرقی با درخت نمدارش که نماد بزرگی و استقامت و استقلال روستاست.پاینده باشی کاردیکلا یی
دکتر این روزها احساس میکنم به پایان عمرم نزدیک شده ام . اما قلب من داره جای دیگه میتپه. حالا چرا اینها رو برای شما مینویسم چون احساس میکنم اندکی مرا درک میکنی ...