اآخرین سرباز بر روی لبش همیشه لبخنده اما تو نگاهش غمه تو درونش غمه .
پدرم اخرین سرباز از نسل گذشته است.
سربازی که حرفها ی ناگفته بسیار دارد.
زمانی که زیر سایه نمدار مقتدرروستای کاردیکلای شرقی به دنیا امدی
وحالا که در یکی از کوچه های شهر زندگی میکنی.