ددرروز سوم مردادسال هزاروسیصدونود هفت که شب تولدم بود پدرمبخاطر زحم پایش که سالهاست اذیت اش میکنه تب و لرز کردبا تماس تلفنی مادر به بیمارستان روحانی بابل اوردیم و الان چندشبه که بیمارستان بستری هست پدرم تاج سرم پشتوانه و اعتبارم امیدوارم زودتر به خانه بیایی دلتنگ خنده ها و اواز های محلی که میخوانی هستم .پدرم حاجی مسلم حاجی آقا تبار بزرگ خاندان .وچشم چراغ خانه ما